کد مطلب:36544 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:194

پاسخ امیرالمومنین به مساله ی شرور











برای پاسخ به این اشكال طرفداران عدمی بودن شر، راههای بسیار طولانی رفته اند كه چندان نیز اقناع كننده نیست. مثل اینكه گفته اند خیرها مجموعا بر شرها غلبه دارند یا اینكه شرها به واقع شر نیستند و شر می نمایند یا گفته اند شرور معلول اختیار آدمی است یا

[صفحه 61]

گفته اند معلول نقصان ماده عالم است یا گفته اند معلول گناه نخستین آدم است (مسیحیان و بالاخص سنت اگوستین) یا گفته اند خیرات بدون شرور وجود نمی یابند و شرور یا لازمه ذات خیرات اند یا مقدمه وجود آنها. و یا اینكه شر در یك سطح، خیر در سطح دیگر است و امثال آن، بدون اینكه در هیچ یك از این ادله، وجود داشتن خداوند را محور قرار دهند و جهان را به منزله «فعل» او منظور نمایند. اینكه جهان، فعل باری است نكته مهمی است كه از استدلالات ارسطوییان غایب است. و همان غیبت است كه در كلام مولا تدارك شده است. ایشان در وصیت نامه ی خود به امام حسن (ع) راه دیگری را برای پاسخ به مسئله شرور برگزیده اند و چنین گفته اند:

و اعلم ان مالك الموت هو مالك الحیاه و ان الخالق هو الممیت و ان المفنی، هو المعید و ان المبتلی هو المعافی و ان الدنیا لم تكن لتستقر الا علی ما جعلها الله علیه من النعماء و الابتلاء و الجزاء فی المعاد او ما شاء مما لا نعلم:

تو بدان كه مالك موت مالك حیات نیز هست. آنكه می آفریند همان است كه می میراند، آنكه فانی می كند همان است كه دوباره بازمی گرداند و آنكه مبتلا می كند همان است كه عافیت می بخشد و دنیا نیز قائم به همین امور یعنی عافیتها و بلاهاست و سرانجامش نیز جزای معاد و یك رشته امور دیگری است كه نمی دانیم.


صفحه 61.